بقیه در ادامه مطلب ...
برچسب : نویسنده : مهدی قاسمی all-story بازدید : 246
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم
رفت و آمدی می گذشت.ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر
بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد!
بفیه در ادامه مطلب ...
برچسب : نویسنده : مهدی قاسمی all-story بازدید : 257
سرباز قبل از اینکه به خانه برسد با پدر و مادر خود تماس گرفت و گفت:
پدر ومادر عزیزم جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه برگردم؛ ولی خواهشی از شما دارم.
رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.
بقیه در ادامه مطلب ...
برچسب : نویسنده : مهدی قاسمی all-story بازدید : 248
بقیه در ادامه مطلب ...
برچسب : نویسنده : مهدی قاسمی all-story بازدید : 284
ابوالفتح خان آشنای ما یک خانه به هشتاد و پنج هزار تومان خریده بود. البته امروز دیگر خانه هشتاد و پنج هزار تومانی چیزی نیست که قابل صحبت باشد ولی دوستان و بستگان او این حرفها را نمی فهمیدند و «سور» می خواستند …
ابوالفتح خان سور به معنی واقعی نداد ولی یک روز ده پانزده نفر از آشنایان نسبی و سببی را برای صرف چای و شیرینی به خانه دعوت کرد. همان طور که حدس می زنید بنده هم جزء این عده بودم. چون میهمانی به مناسبت خرید خانه بود طبعاً تمام مدت صحبت در اطراف خانه دور می زد یکی یکی مهمانان را در اطاقها گردش می دادند و ابوالفتح خان و زنش شمس الملوک می گفتند و تکرار می کردند:
بقیه در ادامه مطلب ...
برچسب : نویسنده : مهدی قاسمی all-story بازدید : 262
استادمون امروز در آخر کلاس ، برای جمع بندی حرفاش گفت : به قول گالیله:بیچاره مردمی که نیاز به قهرمان دارند !
هدی که یکی از همکلاسی های باهوش کلاسمونه هم تند و سریع گفت : بیچاره مردمی که قهرمان ندارند !
آقای دکتر ... با بی تفاوتی گفت : خانم محبی ! این نظر شخصی شماست !! و خواست از کلاس بره بیرون که هدی گفت : این جمله من نیست ، این جمله حکیم ارد بزرگ در کتاب سرخ است
ابقیه در ادامه مطلب ...
برچسب : نویسنده : مهدی قاسمی all-story بازدید : 221
سخنان حکیمانه بهترین کلیدهای خوشبختی در زندگی هستند متاسفانه بیشتر ماها به این حقیقت زمانی پی می بریم که دیگه کار از کار گذشته !
در فرگرد همسر کتاب سرخ ، اندیشمند نامدار حال حاضر کشورمون حکیم ارد بزرگ HAKIM OROD BOZORG می گه : (( همسر خویش را به دیدار دوستان زن و مرد تنهای خویش نبریم ))
این جمله شاید ساده به نظر برسه اما با خواندن خبر زیر به اهمیت حیاتی اون پی می بریم :
بقیه در ادامه مطلب ...
برچسب : نویسنده : مهدی قاسمی all-story بازدید : 209
روزی خولی از راهی می گذشت.
درختی پیدا کرد و زیر سایه آن کمی خوابید.
ناغافلی دزدی آمد و خرش را دزدید.
خولی وقتی از خواب بیدار شد و دید خرش نیست،
خورجینش را برداشت و به راه خودش ادامه داد
تا اینکه چشمش به خر دیگری افتاد که بدون صاحب بود.
بقیه در ادامه مطلب ...
برچسب : نویسنده : مهدی قاسمی all-story بازدید : 260
روزی ابومسلم خراسانی با سپاه خویش از کنار روستای بسیار سبز و زیبا می گذشت جمعی از مردم آن روستا تقاضای دیدار با او را داشتند یکی از آنها را اجازه دادند تا نزد سردار ایرانی بیاید او گفت ما مردان روستا از شما می خواهیم ثروت روستا را بین ما تقسیم کنید و ادامه داد باغ بزرگی در کنار روستا است که اگر تقسیم اش کنید هر کدام از ما صاحب باغ کوچکی می شویم و همیشه دعاگوی شما خواهیم بود . سردار پرسید اگر صاحب باغ هستید پس چرا به پیش من آمده اید ؟! بروید و بین خویش تقسیم اش کنید .
بقیه در ادامه مطلب ...
برچسب : نویسنده : مهدی قاسمی all-story بازدید : 275
روزی استادی در کنار دریا راه می رفت که نوجوانی نزد او آمد و گفت:
«استاد! می شود در یک جمله به من بگویید بزرگترین حکمت چیست »
استاد از نوجوان خواست وارد آب بشود.
نوجوان این کار را کرد.
استاد با حرکتی سریع، سر نوجوان را زیر آب برد و همان جا نگه داشت،
طوری که نوجوان شروع به دست و پا زدن کرد.
بقیه در ادامه مطلب ...
برچسب : نویسنده : مهدی قاسمی all-story بازدید : 247